مشروح جریان تأخیر مرگ آیت اللّه حائرى مؤسس حوزه قم
مرحوم آية اللّه حائرى يزدى مؤسس حوزه علميه قم فرمودند: هنگامى كه در كربلا مشغول تحصيل بودم، شبى در خواب به من گفتند: شيخ عبدالكريم كارهايت را انجام بده كه سه روز ديگر خواهى مرد!
من از خواب بيدار شدم و حيران بودم و بخود گفتم: ممكن است تعبير نداشته باشد.
روز سه شنبه و چهارشنبه مشغول تحصيل و تدريس شدم؛ و روز پنج شنبه كه درسها تعطيل بود، با رفقا به باغ مرحوم سيد جواد رفتيم، و خواب شب سه شنبه از يادم رفت. در آنجا قدرى گردش و مباحثه علمى نموديم. ظهر شد و ناهار خورديم. بعد از آن ساعتى خوابيدم، كه ناگاه تب و لرز شديدى به سراغم آمد، دوستان هر چه عبا و روانداز، روى من انداختند آرام نگرفتم. حس كردم كه حالم خيلى وخيم است، لذا گفتم زودتر مرا به منزل برسانيد. فورى مرا به منزل آوردند.
بىحال در بستر افتاده بودم كه خواب شب سه شنبه يادم آمد. احساس كردم چراغ عمرم در خاموشى است. ناگاه ديدم دو نفر حاضر شدند و سمت راست و چپ من نشستند و به يكديگر نگاه كرده و گفتند: مرگ اين مرد رسيده، مشغول قبض روحش شويم.
در اين حال از اعماق دل به امام حسين عليه السلام متوسل شدم و عرض كردم:
اى حسين عزيز، دستم خالى است و كارى نكرده ام، زاد و توشه اى (براى مرگ) تهيه ننموده ام. شما را به حق مادرتان حضرت زهرا مرا شفاعت كنيد تا خدا مرگ را به تأخير بيندازد، تا فكرى به حال خويش كنم.
پس از اين توسل قلبى، بلافاصله شخصى نزد آن دو نفر كه مىخواستند قبض روحم كنند آمد و گفت: امام حسين عليه السلام فرمودند:شيخ عبدالكريم به ما متوسل شد و ما هم در پيشگاه خدا او را شفاعت كرديم و خواستيم كه عمرش را به تأخير بيندازد، خداوند هم اجابت فرمود، بنابراين شما او را قبض روح نكنيد.آن دو نفر نگاهى به يكديگر كرده و گفتند: باشد.
پس ديدم آن دو نفر با فرستاده امام حسين عليه السلام هر سه صعود كرده و رفتند. در اين وقت احساس سلامتى كردم! ولى صداى گريه و زارى بستگانم را مى شنيدم كه به سر و صورت خود مى زدند. آهسته دستم را حركت دادم و خواستم چشمم را باز كنم، متوجه شدم كه چشمهايم را بسته اند و روپوش رويم انداخته اند، خواستم پايم را جمع كنم متوجه شدم كه انگشتان بزرگ پايم را به هم بسته اند.
چون دستم را بلند كردم، شنيدم كه مى گويند ساكت باشيد، گريه نكنيد كه بدن حركت دارد. آرام شدند، و رو انداز را از رويم برداشتند و پارچه اى كه چشمانم را بسته بودند باز كردند، و پايم را آزاد نمودند.
من با دستم اشاره كردم آبم دهيد، آنها آب به دهانم ريختند.كم كم برخاستم و نشستم، تا پانزده روز ضعف و كسالت داشتم، سپس به كلى حالم خوب شد؛ و به خدا قسم اين به بركت مولايم امام حسين عليه السلام نصيبم گرديد.
منبع : سایت گلستان کشمیری
نگاهی به سیره عملی آیت الله شیخ عبد الکریم حائری
عبدالکریم حائری سالهای کودکی را در مکتب گذراند. با آنکه فوت پدر برای مدتی او را از علمآموزی دور کرد، اما شوق او چنان بود که به جای بازگشت به اردکان و حضور در مکتب، به یزد رفت و درس و بحث را در مدرسه محمدتقیخان از سر گرفت. در ۱۸ سالگی به همراه کاروان زیارتی عتبات، به عراق رفت و پس از آن وارد حلقه درس و بحث و تحقیق عالمان و فقیهان بزرگ شد و چند سال در حوزه علمیه کربلا درس آیت الله فاضل اردکانی را درک کرد.
او سپس به توصیه استادش به سامرا رفت تا در حلقه درس میرزای شیرازی حاضر شود. شیخ عبدالکریم ۱۲ سال با اراده و پشتکار فراوان در سامرا به تحصیل علم دین پرداخت و از محضر فقهای بزرگی همچون میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای شیرازی)، میرزا محمدتقی شیرازی، آیت الله سیدمحمد فشارکی، آیتالله محمدکاظم خراسانی (آخوند خراسانی) و دیگران بهره برد.
شیخ عبدالکریم حائری پس از ارتحال میرزای شیرازی در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی، به نجف اشرف و سپس به کربلا رفت تا حوزه علمیه خاموش شده کربلا را رونق بخشد. همان جا بود که به واسطه مجاورت در مزار حضرت سیدالشهدا، مشهور به حائری شد. درس خارج فقه و اصول آیت الله عبدالکریم حائری بیش از ۱۵ سال در حوزه علمیه کربلا برقرار بود و شیخ عبدالکریم در کنار درس خارج، به امور طلاب و فضلا نیز رسیدگی میکرد و به مسائل دینی مردم نیز پاسخ میگفت.
سرانجام در سال ۱۲۹۲ شرایط در عراق به گونهای شد که آیت الله حائری دعوت مردم اراک را اجابت کرد و به دیار خویش شتافت و حوزه علمیه اراک را از رخوت و سستی رها کرد و در مقام مرجعیت به اوضاع آن دیار، سر و سامان بخشید. هشت سال بعد در زمستان سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، با همراهی فرزند ارشد خویش شیخ مرتضی حائری و آیت الله محمدتقی خوانساری، در میان انبوه استقبال شیعیان و مؤمنان، وارد شهر مقدس قم شد و بعد از بحث فراوان و اصرار علما و بزرگان قم، و همچنین استخارهای سرنوشتساز تصمیم به اقامت در قم و سر و سامان دادن به حوزه علمیه قم گرفت؛ حوزهای که چنان از رونق افتاده بود که درباره مدرسه دارالشفا گفتهاند: «بعضا کسبه اطراف حرم از حجرههایش به عنوان انبار اجناس استفاده میکردند.»
تأسیس حوزه علمیه قم، تعمیر مدارس دینی، تغییر روش آموزشی، راهاندازی «هیئت ممتحنه» و موارد دیگر، و توجه به حوزههای شهرستانها از اقدامات بسیار ارزشمند آیتالله عبدالکریم حائری یزدی بود که موجب شکوفایی و شکوه دوباره حوزه علمیه قم شد.
آیت الله حائری یزدی را به حق باید مهمترین مجدّد زمانه خویش دانست که اقتدار و عظمت مدرسه تشیع قم را پس از سالها افول و خاموشی به آن بازگرداند و در کنار آن، از تلاشهای علمی و تألیف و مرجعیت و مجاهدتهای دیگر هم کنار ننشست.
در میان آثار و اندیشههای مدوّن آیت الله عبدالکریم حائری یزدی نمیتوان درباره بایستههای روحانیت و هویت طلبگی به صراحت چیزی یافت و برای دستیابی به مؤلفههای هویت طلبگی از نگاه ایشان، چارهای جز توجه به منش و سلوک رفتاری ایشان نیست. آنچه در ادامه خواهید خواند، تلاشی است برای کشف هویت طلبگی و بایستههای روحانیت در رفتار و سلوک آیت الله حائری یزدی که از منابع مختلف گردآوری و تدوین شده است.
در کنار مردم
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به رغم مسئولیتها و مشغولیتهای متعدد علمی، مدیریتی و حوزوی، توجه و عنایتی کمنظیر به مردم و مشکلات و مصایب کوچک و حتی کماهمیت آنان داشت؛ توجهی که در بسیاری اوقات باعث تعجب و حیرت همراهان و نزدیکان ایشان میشد.
یکی از اقدامات ارزشمند شیخ عبدالکریم حائری، اختصاص خانهای به فقرا و مستمندان شهر قم بود که علاوه بر بینیاز کردن آنها از تکدیگری، مؤمنان و نیکاندیشان نیز میتوانستند با اطمینان خاطر به آنها کمک کنند و صدقات خود را در آن راه هزینه کنند.
حضرت آیت الله عبدالکریم حائری همچنین در جریان سیل ۱۳۱۳ هجری شمسی در شهر مقدس قم، علاوه بر ارسال پیام به شهرهای ایران برای درخواست کمک که انبوه کمکهای مردمی را در پی داشت، قطعه زمین وسیعی را خریداری کرده و خانههایی برای اسکان آورگان احداث کرد. پیشنهاد تأسیس بیمارستان در قم که سرانجام با مساعدت سیدمحمد فاطمی انجام شد و بیمارستان فاطمی نام گرفت، و همچنین انتقال قبرستان قم به خارج از شهر، از خدمات دیگر آیت الله حائری یزدی بوده است.
در همین زمینه داستانی به نقل از شیخ علی که خادم شیخ عبدالکریم حائری بوده وجود دارد که حاکی از اوج توجه و دلسوزی خالصانه ایشان نسبت به مردم و مستمندان است.
شیخ علی میگوید: شبی در ایام زمستان در بیرونی منزل آقا خوابیده بودم. صدای در بلند شد. برخاستم در را باز کردم. دیدم زن فقیری است. گفت: شوهرم مریض است، نه غذا دارم و نه زغال که کرسی را گرم کنم. گفتم: خانم! این موقع شب که کاری نمیشود کرد. آقا هم الان چیزی ندارد که کمک کند.
آن خانم ناامید برگشت. دیدم حضرت آقا که حرفهای ما را گوش داده بود، مرا صدا زد و فرمود: شیخ علی! اگر روز قیامت خداوند از من و تو بازخواست کند که در این ساعت شب، بنده من به در خانه شما آمد و چرا او را ناامید کردید، ما چه جوابی داریم؟
عرض کردم: آقا الان چه کار میتوانیم برای او انجام بدهیم؟ فرمود: تو منزل او را بلدی؟ عرض کردم: بلی. میدانم. ولی رفتن میان آن کوچهها با این برف مشکل است. فرمود: بلند شو برویم. وقتی آمدیم منزل را ملاحظه کردیم، صحت اظهارات آن خانم معلوم شد.
آقا به من فرمود: برو از قول من به صدرالحکما بگو همین الان باید این مریض را معاینه کند. من رفتم دکتر را آوردم. پس از معاینه نسخهای نوشت. آقا به من فرمود: برو از فلان دواخانه به حساب من دوا را بگیر. من رفتم گرفتم و آوردم. فرمود: برو به منزل فلانی بگو به حساب من یک گونی زغال بدهد. من رفتم زغال گرفته و مقداری غذا هم آوردم.
خلاصه آن شب آن خانواده فقیر از هر جهت راحت شدند. حاج شیخ به من فرمود: روزی چقدر گوشت برای منزل ما میگیری؟ عرض کردم هفت سیر. فرمود: نصف آن گوشت را هر روز به این خانه بده. نصف دیگر آن فعلا برای ما بس است. آن وقت فرمود: حالا بلند شو برویم بخوابیم.
این اندازه از اهمیت توجه به مشکلات مردم در سلوک اخلاقی و رفتاری آیت الله عبدالکریم حائری، حاکی از این است که ایشان توجه به مردم و زندگی در کنار آنها را از وظایف خویش و یکی از مؤلفههای هویت روحانیت میدانسته است.
تحقیق و تألیف و عالمپروری
دقت در سالیان دراز حیات علمی و حوزوی آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاکی از این است که این بزرگمرد جهان تشیع، هیچگاه دغدغههای دیگر خود را فدای شخصیت فقهی و حوزوی و علمی خویش نکرده؛ اما با این همه، همواره مشغول تحقیق و تألیف و تلاش علمی نیز بوده، و در حقیقت هیچکدام از دغدغههای خویش را فدای دیگری نکرده است.
آثار مختلف علمی تألیف شده آیت الله حائری یزدی، شاهدی روشن بر این ادعاست. «کتاب الصلوة»، «دررالفوائد» که در اصول فقه نگاشته شده است، «تقریرات استاد» که یک دوره تقریر درس استادش آیت الله سیدمحمد فشارکی در اصول فقه است، «کتاب النکاح»، «کتاب المواریث»، «مجمع الاحکام» که رساله عملیه فارسی ایشان است، «کتاب الرضاع»، «حاشیه بر عروة الوثقی»، «حاشیه بر انیس التجار نراقی» و… از جمله آثار تألیفی و تحقیقی مؤسس و مجدّد حوزه علمیه قم است.
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی علاوه بر جدیت مثالزدنی در توجه به مسائل و مشکلات مردم و طلاب، همواره اشتغال جدی و عالمانه به فقه و اصول نیز داشته است و در طول حیات علمی پربرکت خود عالمان و فقها و مراجع بزرگی را تربیت کرده است که مراجعی از جمله سیدمحمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر، سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمد داماد یزدی، ملاعلی معصومی همدانی، امام خمینی و سیداحمد خوانساری را میتوان از زمره شاگردان ایشان دانست.
به علاوه، علمای نامداری از جمله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، سیداحمد زنجانی، میرسیدعلی یثربی کاشانی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، شیخ عباسعلی شاهرودی، میرزا خلیل کمرهای و حاج آقا حسن فرید اراکی را نیز میتوان از شاگردان ایشان برشمرد.
واضح است که از این همه تلاش علمی و مجاهدت فقهی و اصولی آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، به روشنی میتوان به اوج اهمیت و ارزش تحقیق و تألیف علمی و همچنین عالمپروری در نظر ایشان پی برد؛ چرا که این تألیفات همگی متعلق به مجاهد و عالمی بزرگ است که در کنار همه این آثار گرانقدر، پارهای مسئولیتهای مهم و ارزشمند دیگر نیز داشته است که مطمئنا ساعات زیادی از اوقات ایشان صرف آن میشده است.
بنابراین، تحقیق و تألیف و تربیت شاگردان فاضل و فقیه را میتوان یکی دیگر از بایستههای روحانیت و هویت طلبگی در نگاه آیت الله حائری یزدی دانست.
سادهزیستی و تواضع
یکی از جلوههای باشکوه شخصیت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سادهزیستی و تواضع ویژه و کمنظیر است. یکی از مشهورترین سخنانی که درباره زهد شیخ عبدالکریم حائری گفته شده، پاسخی است که حضرت امام خمینی (ره) در برابر درشتگوییهایی که سلسله روحانیت را متهم به «مفتخوری» میکردند دادهاند.
حضرت امام خمینی در این باره گفتهاند: «ما مفتخوریم؟ مایی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری ما از دنیا میرود و همان شب آقازادههای ایشان شام ندارند، مفتخوریم یا آنان که بانکهای خارجی را پر کردهاند و باز دست از سر ملت برنمیدارند؟»
حضرت امام خمینی (ره) که از سالیان اقامت آیتالله حائری در اراک در حلقه شاگردان ایشان بوده است، در کتاب شریف شرح چهل حدیث، درباره زندگی زاهدانه استاد خود چنین گفتهاند: «جناب استاد معظم و فقیه مکرم حاج شیخ عبدالکریم یزدی حائری که از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۵ ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت، همه دیدیم که چه سیرهای داشت؛ با نوکر و خادم خود همسفره و همغذا بود و روی زمین مینشست. با اصغر طلاب مزاحهای عجیب و غریب میفرمود. اخیرا که کسالت داشت، بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصری دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا کرده و در کوچه قدم میزد. وقعش در قلوب بیشتر میشد و به مقام او از این کارها لطمهای وارد نمیآمد. خود بضاعت خود را از بازار میخرید. برای منزل خود آب از آبانبارها میآورد. اشتغال به کار منزل پیدا میکرد. مقدم و مؤخر و صدر و ذیل پیش نظر پاک آنها یکسان بود. تواضعشان به طوری بود که مایه تعجب انسان میشد و مقامات آنها محفوظ بود. محل آنها در قلوب بیشتر میشد.»
در جریان سیل خرداد ۱۳۱۳ هجری شمسی، درباره آیت الله حائری یزدی نقل شده است که در آن سال از مسافرت تابستانی هر ساله خود صرفنظر نمود و تمام وقت خود را صرف سرپرستی و رسیدگی به احوال آسیبدیدگان کرد. همچنین درباره ایشان گفته شده است که «با وجود امکانات کم، به زغال زمستان، پرداخت قرض، تأمین مخارج معالجه و تشکیل خانواده آنها توجه داشت. به یتیمان و بیسرپرستها و فقیران نیز توجه داشت.»
از ایشان نقل شده است که گفتهاند: در دو موقع از شدت ناراحتی خوابم نمیبرد؛ یکی وقتی که طلبهای نیازمند باشد و من پول برای رفع حاجت او نداشته باشم و دیگری موقعی که پول در دست داشته باشم و نتوانسته باشم به مورد مصرفش برسانم.
از همه آنچه گفته شد میتوان به صراحت دریافت که سادهزیستی و تواضع چه ارزش بینظیری در نگاه آیت الله شیخ عبدالکریم حائری داشته و تا چه اندازه برای آن اهمیت قائل بوده است. بنابراین میتوان سادهزیستی و تواضع را از شاخصههای اصلی هویت طلبگی در دیدگاه آیت الله حائری یزدی دانست.
دوراندیشی و کیاست
یکی دیگر از ویژگیها و شاخصههای آیت الله شیخ عبدالکریم حائری که حقیقتا کمنظیر و خیره کننده است، صبر و بردباری او برای حفظ حوزه علمیه قم و رشد و بالیدن آن است.
کیاست و دوراندیشی شیخ عبدالکریم حائری برای حفظ حوزه علمیه قم، چنان بود که در برابر اقدامات غمبار و تلخ کشف حجاب، همواره صبر پیشه کرد و حراست از حوزه علمیه نوپای قم که پس از سالها افول، اینک سر برافراشته بود را وظیفه اصلی خود میدانست.
آیت الله حائری یزدی در این زمینه بارها گفته بود: «من حفظ حوزه علمیه را اهم میدانم.» شاید به همین دلیل بود که درباره ایشان گفته شده است: «پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچگاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.»
درباره تدبیر آیت الله حائری همچنین نقل دیگری نیز وجود دارد که گرچه مربوط به زندگی شخصی اوست، اما میتواند راهگشای شناخت درستتر از ایشان باشد.
یکی از فرزندان ایشان نقل کرده است که «قبل از اختیار والده ما، همسر اولی داشت که بینایی خود را از دست داده بود، ولی آن مرحوم به صورتی که توجه ما و دیگر افراد عائله را جلب نکند، از توجه و رعایت حقوق او هرگز غفلت نداشت و حتی از مرحوم فرید اراکی شنیدم که او مشاهده کرده بود بارها با آن سن و سال و موقعیت، در موقع نیاز او را به کول میگرفته است و به عنوان رفع نیازهای ضروری و تغییر محل، به این طرف و آن طرف یا گاهی در تابستان در هوای گرم قم به پشت بام میبرده است. به صورتی که مادر و همشیرهها آگاهی و اطلاع پیدا نمیکردند؛ تا طبق معمول خصوصیات روحی زنان، تحریک نگردد.»
از آنچه گفته شد، روشن میشود که تدبیر، دوراندیشی و کیاست از خصوصیات دائمی و همیشگی و اصیل شیخ عبدالکریم حائری بوده است و میتوان آن را یکی از شاخصههای هویت طلبگی از نگاه ایشان دانست.
توسل و ارادت به خاندان رسالت
یکی از برجستهترین ویژگیهای شیخ عبدالکریم حائری، عشق و ارادت او به آستان معصومین صلواتاللهعلیهم و مخصوصا حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است. این توسل و ارادت عمیق به ائمه هدی علیهمالسلام چنان بوده است که ایشان تدریس هر روزه خود را با توسل به حضرات معصومین آغاز میکرده و شیخ ابراهیم صاحبالزمانی به توصیه آیت الله حائری، هر روز چند دقیقه روضه میخوانده و پس از آن درس آغاز میشده است.
آنچنان که آیت الله مرتضی مطهری گفته است، «حاج شیخ عبدالکریم حائری شیفته پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله بود. نام حضرت حسین بن علی علیهالسلام را که میشنید، بیاختیار اشکش جاری میشد.»
حضرت آیتالله العظمی اراکی نیز گفتهاند: «ایشان در جوانی در شهر سامرا نوحهخوان سینهزنهای اهل علم بود. چرا که مرحوم آیت اللّه میرزاحسن شیرازی فرموده بودند: «در دهه عاشورا باید دسته سینهزن از اهل علم بیرون بیاید.» نوحهخوان آن دستهها مرحوم حاج شیخ بود.
یکی از اقدامات آیت الله شیخ عبدالکریم حائری که میتواند نشانهای دیگر بر عشق کممانند ایشان به اهل بیت عصمت و طهارت باشد، برپایی عزاداری و مجلس روضه در فاطمیه دوم در مدرسه فیضیه باشد که از آن پس رواج یافت و همچنان برقرار مانده است.
شیخ عبدالکریم حائری در پاسخ به کسانی که ارادت و عشق بیاندازه او به آستان رسالت را درک نمیکردند، پرده از رازی برداشته است که منشأ این ارادت بیاندازه را روشن میکند. آیتالله حائری یزدی آنچنان که خود گفته، تا یکقدمی مرگ رفته است و با توسل به حضرت امام حسین علیهالسلام به زندگی بازگشته است. از همین روست که ایشان بارها گفته است: من هر چه دارم از امام حسین است.
از آنچه گذشت به یقین میتوان عشق و ارادت به معصومین و ائمه هدی علیهمالسلام را یکی از شاخصههای اساسی شخصیت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری دانست و علاوه بر آن یکی از مؤلفههای اصلی هویت طلبگی از نگاه مؤسس حوزه علمیه قم.
ازخودگذشتگی و ایثار
آیت الله سیدمحمد فشارکی یکی از علمای نامدار حوزه علمیه نجف، و استاد شیخ عبدالکریم حائری در فقه و اصول فقه بوده و البته بسیاری دیگر از بزرگان حوزه علمیه نجف نیز شاگرد ایشان بودهاند. این عالم جلیلالقدر، با همه مراتب علم، تقوا و فضایل خویش، در کمال تنگدستی و فقر زندگی میکرده است.
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری با وجود آنکه درآمد اندکی داشت، اما سالها متکفل مخارج زندگی استاد خویش بوده و حتی پس از ارتحال وی، مخارج فرزندان و خانواده ایشان را تأمین میکرده است.
شیخ عبدالکریم حائری مصداق روشن و شاخص این آیه شریفه است که «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة». ازخودگذشتی و ایثار کمنظیر مؤسس حوزه علمیه قم را میتوان در همین موضوع مشاهده کرد که در عین نیاز خود، از توجه به دیگران و برآوردن حوائج آنان غافل نمانده و ایثار و گذشت را به نهایت میرسانده است.
بیشک موارد دیگری از این خصلت ارزشمند آیت الله حائری نیز وجود داشته که به دست ما نرسیده، اما با تکیه بر همین یک مورد نیز میتوان به عمق اهمیت و توجه شیخ عبدالکریم حائری به احوال مؤمنان، و تلاش و کوشش بینهایت و بیشائبه در حل حوائج آنها پی برد؛ و ازخودگذشتگی و ایثار در رفع حوائج مؤمنان و برآوردن نیازهای آنان را از مؤلفههای هویت طلبگی و بایستههای روحانیت در رفتار و کردار ایشان دانست.
بیتوجهی به مقامات دنیایی
نقلهای فراوانی درباره آیت الله شیخ عبدالکریم حائری وجود دارد که حاکی از اوج بیتوجهی ایشان نسبت به مقامات دنیایی است؛ و اینگونه رفتارهای شیخ عبدالکریم حائری در بسیاری موارد به گونهای بوده است که جنبه تربیتی مییافته است تا طلاب و فضلا و علمای دیگر نیز روش ایشان را الگوی خویش قرار دهند.
درباره شیخ عبدالکریم گفته شده است که «او در مجلس، صدر و ذیل نمیشناخت و همانند سیره حضرت رسول الله (ص) هر جا را که مناسب میشمرد مینشست.»
از حضرت امام خمینی (ره) نقل شده است که «در اراک بر سر جا در مجالس، گاه اختلاف میشد و مرحوم حائری در زمانی که در اراک تشریف داشتند، برای از بین بردن این سنت سیّئه، هر وقت وارد مجلسی میشدند، هر جا جایی میدیدند در همان مکان مینشستند و با این روش حسنه خود، این سنت ناپسند را به هم زدند.»
یکی از شاگردان آیتالله حائری یزدی نیز گفته است «ایشان هرگز به غذاهای لذیذ توجه ننموده و تعمد داشت که غذاهای ساده و بیخورشت میل کند. او از یک تقوای باطنی سرشار برخوردار بود و بارها میفرمود: «من هرگز برای ریاست و زعامت دست و پا نکردهام. ایشان مسئله زعامت خود را انجام یک تکلیف و امانت الهی میدانست. آنچنان که یکی از فضلای حوزه نقل کرده است، «در اراک گاهی سر محل امضای قبالهها و یا برخی اسناد بین افراد اختلاف پیدا میشد و مرحوم آقای حائری برای اینکه با این فکر غلط مبارزه کنند، معمولا پایین همه امضاها امضا میکردند.»
همه آنچه گفته شد به روشنی نشان میدهد بیتوجهی به مقامات دنیایی نه تنها یکی از اصول اساسی رفتار و کردار آیت الله حائری یزدی بوده، بلکه ایشان تلاش کرده در موارد متعدد، این رفتار را به شاگردان و علمای دیگر نیز آموزش داده و آنها را با سیره رسول الله صلواتالله علیه آشنا سازد.
آنچه خواندید، مطمئنا نمیتواند گزارشی کامل و بینقص از هندسه رفتاری آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی و بایستههای روحانیت و مؤلفههای هویت طلبگی از نگاه ایشان باشد، و دستیابی به آنچنان محصولی نیازمند مستندات و پژوهشهای دامنهدارتری است که در این کوشش اندک نمیگنجیده است.