ویژگی های امام خامنه ای + آیت الله نمازی
آیت اللّه نمازی (1) نظرشان راجع به خصوصیات فردی و اجتماعی مقام معظم رهبری به قرار ذیل است:
- انس و راز و نیاز با پروردگار
بحمدالله ویژگیهای مثبت و مهم فراوانی در آقا وجود دارد. منتهی آن ویژگی ای که باید جوانان و نوجوانان به آن توجه کنند، روحیه تعبد و تسلیم در برابر خدای سبحان و حرکت در مدار عبودیت پروردگار است. عبودیت رحمان، یکی از برجستگیها و صفات آقاست. تعبد این طور نیست که ما چیزی را به اسلام اضافه یا کم کنیم و بگوییم حالا عصر و زمان این را می طلبد و یا باید طوری حرف بزنیم که دنیا هم بپذیرد، مشرکان و غرب هم بپذیرند. اسلام را این طور تفسیر کنیم که دیگران هم بپسندند. ما باید آن طور که اسلام است، آن را بفهمیم، درک کنیم و عمل کنیم.
بر اساس همین روح تعبد ایشان نسبت اسلام و دین است که آقا اهل خلوت، انس و تنهایی و اهل راز و نیاز با خدا و اهل دعا هستند. همچنین نسبت به حضرت ولی عصر (عج) علاقه ی بسیار و ارادت خاصی دارند و مکرر- نه گهگاه- و بیشتر اوقات، با آن همه مشغله و مسؤولیت، به «جمکران» می روند و احساس نیاز می کنند که برای اداره ی یک انقلاب و رهبری یک ملت بزرگ، آن هم در این شرایط حساس جهانی، باید از حمایتهای آسمانی و معنوی، و توجهات و پشتیبانیهای حضرت ولی عصر (عج) برخوردار شوند. ایشان احساس می کنند که می باید به در خانه ی مولایشان بروند، دو رکعت نماز بخوانند و از آن حضرت کمک بطلبند؛ گاهی به حرم حضرت معصومه (س) مشرف می شوند و پس از آن هم به خانه ی علما هم سرکشی می کنند. در این کار، معنای زیادی خوابیده و اسراری در آن نهفته است. شاید ما سالی یک بار هم به جمکران یا قم نرویم یا احساس نیاز و ضرورت نکنیم؛ اما این حالت و روحیه در ایشان وجود دارد. ایشان در سال یکی، دوباره و بلکه بیشتر، به مشهد مشرف می شوند و در آنجا بیتوته می کنند و می مانند، این، صرفاً به خاطر این نیست که آقا در آن جا دوست یا وابستگانی دارند؛ احساس می شود که آقا یک عهدی با امام رضا (ع) بسته اند. مسائلی بین ایشان و حضرت وجود دارد تا این انقلاب هدایت شود.
- ساده زیستی
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته آقا، ساده زیستی ایشان است و باید این ویژگی برای جوانان، مسؤولان و دولتمردان الگو و نمونه باشد. زندگی مقام معظّم رهبری بسیار ساده است. شاید در ظاهر و بیرون، با ملاحظه دیدارها و مکان آنها تا حدودی روشن باشد، در حالی که درون زندگی شخصی ایشان، بسیار ساده و بی تکلف است. بعضی از دوستان نقل می کنند گاهی که در محضر آقا بودند و زمان ناهار یا شام می رسید، غذای بسیار معمولی و ساده می آوردند و همچنین لباسشان این طور است. این ساده زیستی، بسیار نکته مهمی است و می تواند برای مسؤولان الگو باشد.
از جمله نکات ساده زیستی آقا، مراسم ازدواج فرزندانشان است. معمولاً در دنیا قاعده این است که وقتی فرزند مسؤولی می خواهد ازدواج کند، سرو صدا و ریخت و پاش زیاد می شود؛ اما ازدواج فرزندان ایشان، بسیار آرام، ساده و بی تکلف و بدون تشریفات برگزار می شود. اینها مسائلی است که باید در جامعه مطرح شود؛ اما با اجازه و صلاحدید ایشان. در این زمینه می توانم نمونه های دیگری بیاورم، ولی باید اجازه بگیرم. همین ساده زیستی و بی اعتنایی به دنیا و اهل تعارف نبودن، حاکی از روحیه تعبد ایشان نسبت به خداوند است و سعی می کنند که مبادا حرکت یا کاری انجام دهند که به انقلاب آسیب وارد کند؛ چرا که اگر خلاف ساده زیستی از مسؤولی سر بزند قطعاً انقلاب زیر سؤال می رود و برای عموم مردم غیرقابل تحمل است.
- احاطه ی علمی و اخلاص
ویژگیهای دیگر ایشان، مانند فقاهت، سیاست، درایت، هنر و… از جمله مسائلی است که می توان روی آن بحث کرد. مثلاً همین بحثی که چندشب گذشته برای هنرمندان داشتند (2)، خود شاهد خوبی است. عده ای از اصحاب هنر سینما، شعر، تئاتر در محضر شخصیتی که تربیت یافته حوزه است، رسیدند
و آن صحبتهای غنی، ظریف و لطیف را شنیدند. از چهره های آنان برمی آمد که بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودند. آقا برای هنر، خطوط و مرزهایی را مشخص و تعریف و رسالتی را برای هنرمندان ترسیم کردند و فرمودند، این رسالت تحمیلی نیست و به مقتضای وجدان، عاطفه و فطرت انسان وضع شده است.
اعتقاد من این است که این برجستگیها، به دست نمی آید، مگر با توسلات ایشان، بنده در زمان ریاست جمهوری معظّم له هم با ایشان ارتباط داشتم و اکنون هم ارتباط دارم. اصلاً روحیّات آقا را که با زمان ریاست جمهوری مقایسه می کنم، قابل مقایسه نیست. آن جنبه های معنوی، روحی و ظرفیتهای مختلف ایشان با آن زمان، بسیار فرق می کند. سایر دوستان هم این را می گویند و تأیید می کنند. باید گفت، زمینه و علت این حالات والا و ارزنده، همان قوه و استعدادی بود که در آقا وجود داشته است؛ این طور نیست که این مقام معنوی بدون زحمت و رایگان در اختیار کسی گذاشته شود.
- الله یعلم حیث یجعل رسالته (3)
در شیعه، مرجعیت و رهبری دینی، با فرقه های دیگر و احزاب سیاسی تفاوت می کند. آنها بر اساس تلاشها و معیارهای مادی، مقام می دهند یا کسب می کنند. مثلاً در کوهنوردی، اگر کسی تجربه و نفس داشته باشد و از رموز آن آگاه باشد، می تواند بر بالاترین قله ها صعود کند. مسائل معنوی هم قاعده و ابزار خودش را می طلبد، آن هم ابزار معنوی خود را؛ تعبد و اخلاص، اسباب آن است و این که در همه امور فقط خدا را ببیند و چیزی غیر از خدا را نبیند. در مقام معنوی، توجه به خدا مطرح است و این ظرفیت و استعداد آقا بوده که خداوند به ایشان علو درجات داده است. خداوند به کسی رایگان مقام نمی دهد. یک دانشجو تا تلاش نکند، ریاضت نکشد و درس نخواند، نمی تواند موفق و نمونه شود. مثلاً وقتی دوستانش به تفریح می روند، او به کتابخانه می رود و درس می خواند. مقام معظّم رهبری هم تلاش و مبارزه کرده و ریاضت کشیده اند و به زندان افتاده اند و همه این اعمال فقط برای رضای خداوند بود تا این که به این مقام معنوی رسیده اند.
- شجاعت، شهامت و تدبیر
فقاهت و بینش سیاسی اجتماعی و بین المللی آقا، خود بحث دیگری است. از جمله سخنرانی ایشان در سازمان ملل متحد را می توان نام برد. ایشان در آن مجمع بین المللی، طوری سخنرانی کردند که سیاست آمریکا را در ایران و جهان محکوم و مستکبران را افشا نمودند.(4)در آنجا بسیار قاطع کلامشان را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کردند. حالا اگر بعضیها بودند، به جای «بسم الله الرحمن الرحیم» حداکثر می گفتند: «به نام خدا» و وارد بحث می شدند. این حاکی از شهامت و شجاعت آقا بود. با این کار خود، ملاحظه ی هیچ کسی را نکرد و فقط خدا را در نظر گرفت و به او توکل کرد. نگفتند طوری صحبت کنم که این و آن خوشش بیاید و ملاحظات سیاسی را در نظر بگیرند.
یکی دیگر از تدابیر مهم آقا، در مورد جنگ خلیج فارس بود. آقای هاشمی رفسنجانی هم در نماز جمعه به آن اشاره کردند و گفتند، این تدبیر ایشان بود که ما از این بحران نجات یافتیم. اگر یادتان باشد، بعضیها می گفتند چون صدام در مقابل امریکا ایستاده است، ما باید به عراق کمک کنیم. چنانچه تدبیر آقا نبود، ما را وارد جنگ می کردند. این هم چیزی نیست جز امدادهای غیبی و توجهات حضرت ولیّ عصر (عج) نسبت به ایشان.
باید گفت جمهوری اسلامی ایران با درایت مقام معظّم رهبری بحرانهای سختی را پشت سر گذاشته است. همین دو سال پیش بود که در قضیه ی روزنامه های زنجیره ای، واقعاً فتنه ی عجیبی را معظّم له کشف و از بین بردند. یک شب که خدمت ایشان بودیم، پس از نماز نشستیم و احوالپرسی کردند. من از این قضایای روزنامه ها بسیار ناراحت بودم. به آقا عرض کردم که دیگر حالی برایمان نمانده است. ایشان ناراحت شدند و فکر کردند من کسالتی دارم. پرسیدند: «مگر چه شده؟ » عرض کردم: «این رزونامه ها با این مطالبی که چاپ می کنند، دیگر حالی برای ما نگذاشتند.» آقا یک جمله فرمودند: «ما رأیت الا جمیلاً». همان جمله ای که عمه شان حضرت زینب (س) در مجلس یزید فرمودند، وقتی یزید می خواست زخم زبان بزند، مبنی بر این که ما پیروز شدیم و شما شکست خوردید، حضرت فرمودند: «ما رأیت الا جمیلاً». این جمله حاکی از آن است که آقا این فتنه ها را فتنه های الهی می دانند و خداوند اولیای خود را با این بلاها آزمایش می کند. مهم این است که باید چگونه تدبیر کرد و از این بحرانها خارج شد.
پس از دو هفته بود که آقا در سخنرانی مصلای بزرگ تهران در ملاقات با جوانان فرمودند: «من بارها به مسؤولان دولتی تذکر داده ام و به طور جدی از آنها خواسته ام که جلوی این وضعیت را بگیرند.»(5) سپس قوه ی قضائیه وارد قضیه شدند و تعدادی از آنها تعطیل و افرادی را دستگیر کردند. غرضم این است بحرانهایی که در زمان رهبری آقا اتفاق افتاده و تدابیری که آقا اتخاذ کرده است، هر کدام نیاز به تحلیل و تفسیر دارد.
صفت شجاعت چیزی نیست که قابل نشان دادن باشد. صفتی است از ملکات نفسانی، و با غضب تفاوت دارد؛ البته در شعاع قوه ی غضبیه است، اما بُعد مثبت آن است. بُعد منفی اش، جبن و ترس می شود یا خشونت. البته باید مصادیق آنها را پیدا کرد.
نمونه های صفت شجاعت در آقا بسیار است، اولین نمونه ی آن، ورود ایشان به صحنه ی مبارزه با رژیم طاغوت است. اگر استبداد و خفقان زمان شاه ترسیم شود، آن وقت می توان متوجه شد که در آن فضا، نفسها بریده و هیچ کس جرأت نداشت حتی پنهانی اظهار نظر کند. در این شرایط، عده ای با رهبری حضرت امام (ره) و تبعیت از ایشان، برخاستند و در برابر دستگاه جهنمی شاه اظهار وجود کردند؛ سخنرانی کردند، کتاب و مقاله نوشتند و جلسات پنهان و آشکار تشکیل دادند. یکی از آن افراد، مقام معظّم رهبری بودند. ایشان گوی سبقت را از اغلب مبارزان ربوده بودند و علیه رژیم مبارزه می کردند. طبیعی است کسی که وارد این راه می شود، نباید با یک دستگیری، بازجویی و شکنجه، از میدان خارج شود. بعضی با یک دستگیری، پرونده مبارزاتی شان بسته می شد و سکوت می کردند یا با رژیم کنار می آمدند.
- استقامت
ویژگی دیگر آقا، استقامت ایشان در برابر سختیها است. مقام معظّم رهبری، بارها و بارها حبس و زندانی کشیدند و سختیها و مرارتهایی را تحمل کردند؛ اما ایستادند.
- وظیفه شناسی
آقا فردی وظیفه شناس بودند. یادم می آید ایشان در یکی از خطبه های نماز جمعه فرمودند: «من اگریک وقتی بگویند که مثلاً مسؤول عقیدتی-سیاسی سپاه سیستان و بلوچستان یا ژاندارمری باشم و یا به من بگویند تو به فلان پاسگاه برو کار عقیدتی- سیاسی بکن، برای من هیچ فرقی نمی کند.» این خیلی مهم است که کسی در جایگاه ریاست جمهوری باشد و این آمادگی روحی و تواضع را داشته باشد، و برایش مهم این باشد که کار برای خدا انجام دهد؛ حالا ریاست جمهوری باشد یا خدمت در یک پاسگاه مرزی. گفتنش آسان است؛ اما در میدان عمل، چیز دیگری است. گاهی پیش آمده است که مثلاً فردی را می خواهند یک درجه پایین بیاورند، اما همان حقوق و مزایای درجه ی قبلی را به او بدهند؛ ولی برایش قابل تحمّل نیست و نمی پذیرد.
- تبعیت از ولایت
از ویژگیهای دیگر آقا، تبعیت از مقام ولایت است. مصداقش را می توانیم در دوره ی دوم ریاست جمهوری ببینیم. ایشان در همان دوره ریاست جمهوری شان فرمودند که : «من برای مرحله دوم، اصلاً تصمیم براین که دوباره کاندیدا شوم، نداشتم.» و اگر خاطر عزیزان باشد، پیش از انتخابات دوره دوم، آقا در سفری که به مشهد داشتند، در آن جا سخنرانی مهمی را انجام دادند و فرمودند: «دیگر من نیستم.» اما وقتی به تهران آمدند و خدمت امام (ره) رسیدند، ایشان فرمودند: «بر شما تعین دارد.» (6) آقا هم تمام آن بحثهایی را که قبلاً کرده بوند و حتی شرط و شروط هم برای دوره بعد گذاشته بودند، کنار گذاشتند و تبعیت کردند، و حتی اختلافاتی را هم که با بعضی از اعضای کابینه دولت آن وقت داشتند، به خاطر همین جمله حضرت امام (ره) کنار گذاشتند، و این حاکی از روح تعبد و تبعیت ایشان از مقام ولایت بود.
- توصیه به طلاب و دانشجویان
تقریباً دو، سه سال پیش، در ملاقاتی که تعدادی از طلاب جوان از حوزه ی علمیه قم و تعدادی از طلاب غیرایرانی با آقا داشتند و مراسم عمامه گذاری بود، ایشان رهنمودهایی را ارائه کردند. این توصیه ها برای طلاب و جوانان دانشگاهی که در عرصه ی علمی و فرهنگی فعالیت می کنند، بسیار مفید است.
اولین توصیه ایشان، کوشش در راه کسب علم بود. می فرمودند که خوب درس بخوانید و مطالعه و تحقیق کنید؛ چرا که کشور واسلام نیازمند عالمان و دانشمندان قوی است. توصیه دوم، پوشیدن لباس تقوا بود، چراکه آن چیزی که این علم را برای مردم و کشور مفید می کند، تقواست. انسان با لباس تقوا، مسؤولیتش را به نحو احسن انجام می دهد. سوم، کسب بینش و آگاهی سیاسی است. یک روحانی یا یک دانشگاهی که خوب درس می خواند، باید خود را مسلح به آگاهی های اجتماعی و سیاسی کند. یک دانشجو یا طلبه باید بداند که در زمانش چه می گذرد و در چه زمانی زندگی می کند. باید بداند شرایط مسلمین چگونه است. نمی تواند نسبت به همه این امور بی تفاوت باشد. یک طلبه که می خواهد مجتهد شود و منصب هدایت جامعه را داشته باشد، باید عالم باشد، فقیه باشد و بینش و آگاهی سیاسی داشته باشد، و باید همه این امور، همراه شود با پاکدامنی و طهارت نفس، طهارت روح و طهارت اعضای بدن مانند چشم، زبان، گوش و…
به عبارت دیگر، همه افراد جامعه- البته با اختلاف- باید این مراتب را دارا باشند و همه در این جهت حرکت کنند.(7)
پی نوشت ها :
1- آیت الله عبدالنبی نمازی فرزند احمد متولد 1324 و زادگاه وی بوشهر است. دروس مقدماتی عالی خود را در حوزه های عمیه نجف اشرف (1341-1348) و قم، با موفقیت پشت سر گذارد و از محضر اساتیدی چون آیات حاج شیخ محمد حسین موحد نجف آبادی، حاج شیخ کاظم تبریزی، حاج شیخ صدرا بادکوبه ای، حاج شیخ محمد علی اراکی، حاج میرزا هاشم آملی، حاج آقا رضا صدر بهره برد. در مبارزات روحانیت و مردم به پیشوایی حضرت امام (ره) شرکت داشتند و در مدت اقامت حضرت امام (ره) در نجف اشرف در حال تبعید، ایشان از مریدان امام بوده و مقیّد به اقامه نمازها به امامت ایشان بودند. در سال 1352 توسط ساواک دستگیر و به زندان عادل آباد شیراز انتقال داده شدند. بعد از آزادی همچنان ممنوع المنبر و تحت نظر بودند. مسؤولیتهای حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی کرمانشاه و حاکم شرع دادگاه نظامی غرب، فرماندهی سپاه منطقه 2 کشوری (1360 شامل اصفهان، یزد و چهار محال بختیاری)، مسؤولیت اداره عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران، مشاورت نماینده حضرت امام در سپاه، نماینده مردم بوشهر در دومین و سومین دوره مجلس خبرگان رهبری، از جمله مسؤولیتهایی است که ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عهده داشته اند و هم اینکه در سمت دادستان کل قوه قضاییه به خدمت اشتغال دارند. آیت الله نمازی در عملیاتهای متعددی در جبهه حضور داشته و جانباز شیمیایی می باشند.
2- این دیدار در تاریخ 1380/5/1 انجام شده است.
3- سوره انعام آیه 124. ترجمه آیه چنین است: خداوند خوب می داند که رسالت رهبری را در چه کسی قرار دهد.
4- این سخنرانی در شهریور 1366 انجام گرفت. مشروح آن در روزنامه ها (از جمله روزنامه جمهوری اسلامی 1366/7/1) درج شده است. در کتاب «زندگینامه مقام معظّم رهبری » از انتشارات این مؤسسه، آن را می توانید مطالعه نمایید.
5- این سخنرانی در تاریخ 1379/2/1 در مصلای بزرگ تهران در جمع جوانان کشور انجام گرفت. رئوس مطالب این سخنرانی در مورد مطبوعات عبارتست از : من نه با آزادی مطبوعات مخالفم، نه با تنوع مطبوعات؛ اگر به جای بیست تا روزنامه، دویست تاروزنامه هم در کشور، دربیاید، بنده خوشحال تر هم خواهم بود و از این که روزنامه های کشور زیاد بشوند، هیچ احسای بدی ندارم. اگر مطبوعات، آن طوری که در قانون اساسی هست، مایه ی روشنگری باشند، مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفعدین قلم بزنند، این مطبوعات هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتی پیدا می شوند که همه ی همتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف وایجاد بدبینی درمردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است! ده تا، پانزده تا روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت می شوند، با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف، قضایای کوچک را بزرگ می کنند و تیترهایی می زنند که هرکس این تیترها را نگاه می کند، خیال می کند که همه چیز در کشور از دست رفته است! اینها امید را در جوانان می میرانند! روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف می کنند! نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار می دهند!
6- این مسأله را رهبر معظّم انقلاب اسلامی چنین بیان کرده اند:
من دو دوره به ریاست جمهوری انتخاب شدم. در هر دو دوره من قبول نمی کردم. در دوره ی اولی، من تازه از بیمارستان درآمده بودم [به خاطر سوء قصد منافقین در مسجد ابوذر تهران، 42 روز بستری بودند] درعین حال دوستان گفتند اگر قبول نکنی، این بار زمین می ماند، کسی نیست، ناچار شدم. در دوره ی دوم هم خود امام به من فرمودند که بر تو متعین است. من رفتم خدمت ایشان گفتم: «آقا من قبول نمی کنم، این دفعه دیگر من به میدان نمی آیم» گفتند: «بر شما متعین است» یعنی واجب است. واجب کفایی نیست، متعیناً بر شما واجب است، عینی است. اگر بر من واجب عینی باشد، از زیر هیچ باری دوش خود را خالی نمی کنم (روزنامه اطلاعات، 1373/9/24).
7- این مصاحبه در تاریخ 9 مرداد 1380 توسط واحد فرهنگی دانشکده افسری سپاه پاسداران انجام گرفته است. مؤسسه فرهنگی قدر ولایت نیز طی دو جلسه با معظّم له مصاحبه نمود که بدلیل کاملتر بودن مصاحبه دانشکده افسری از آن متن استفاده گردید.
منبع: موسسه فرهنگی قدر ولایت، چشمه نور، تهران: صاحب کوثر، چاپ سوم، 1388.