از دیدگاه علما
نظر آیت الله بهاءالدینی در مورد امام خامنه ای
نظر آیت الله بهاء الدینی درباره مقام معظم رهبری از این قرار است :
- دلخوشی ما به آقای خامنه ای است
دریکی از سفرهایی که مقام معظّم رهبری به قم تشریف آوردند صبح روزی بود که یکی از دوستان بزرگوار درِ منزل آمد و فرمود: آقا به منزل آقای بهاء الدینی می آیند، بیا برویم. به اتفاق ایشان به منزل آقا رفته وارد اطاق منزل شدیم، مقام معظّم رهبری اظهار لطف و مرحمت فرمود، نشستیم آقای بهاء الدینی روی تشک با عرقچین نشسته بود، آقایانی در خدمت آقا بودند.
حقیر خدمت مقام معظّم رهبری عرض کردم: آقا! اگر بعضی بعد از نشست مجلس خبرگان، از رهبری حضرتعالی خبر دادند، ما سه سال قبل از فوت حضرت امام علیه الرحمه، رهبری شما را در سر می پروراندیم. فرمودند: چطور؟ عرض کردم به واسطه فرموده ی این مرد و اشاره به آیت الله بهاء الدینی کردم و در توضیح آن گفتم در سه نشست که در سه جمعه پیاپی که بنده در منزل، در محضرشان بودم این مطلب را فرمودند. روزی ابتدا به ساکن فرمودند: فلانی! قضیه ی قائم مقامی سر نمی گیرد. کسی که ما دلخوش به او هستیم، آقای خامنه ای است.(1) بنده هم عرض کردم : بله آقا، و رفتم برای اینکه چای خدمت آقا بیاورم فرموده ی ایشان را یادداشت کردم.
هفته ی بعد روز جمع حدود ساعت ده صبح فرمودند: «همان طور که به شما گفتیم اینها می خواهند کاری کنند، اما موفق نمی شوند دلخوشی ما به آقای خامنه ای است.»
عرض کردم، بله آقا و بلند شدم رفتم یادداشت کردم و برگشتم. هفته ی سوم باز به همین مضامین درباره ی ی آینده مطلبی فرمودند، من نگاهی به چشم های آقا کردم، آقا فرمودند: چه باید کرد؟ شما تعجّب می کنی؟ اما دید ما این است، عرض کردم: بله آقا. چون سخنم به اینجا رسید آقایانی که در خدمت آقا بودند، خوشحال شدند و تبسّم کردند و مقام معظّم رهبری نگاهی به آیت الله بهاء الدینی کرد، ایشان هم به طور عادی گفته های حقیر را می شنید و سر مبارک در پیش داشت.(2)
پی نوشت ها :
حقیر خدمت مقام معظّم رهبری عرض کردم: آقا! اگر بعضی بعد از نشست مجلس خبرگان، از رهبری حضرتعالی خبر دادند، ما سه سال قبل از فوت حضرت امام علیه الرحمه، رهبری شما را در سر می پروراندیم. فرمودند: چطور؟ عرض کردم به واسطه فرموده ی این مرد و اشاره به آیت الله بهاء الدینی کردم و در توضیح آن گفتم در سه نشست که در سه جمعه پیاپی که بنده در منزل، در محضرشان بودم این مطلب را فرمودند. روزی ابتدا به ساکن فرمودند: فلانی! قضیه ی قائم مقامی سر نمی گیرد. کسی که ما دلخوش به او هستیم، آقای خامنه ای است.(1) بنده هم عرض کردم : بله آقا، و رفتم برای اینکه چای خدمت آقا بیاورم فرموده ی ایشان را یادداشت کردم.
هفته ی بعد روز جمع حدود ساعت ده صبح فرمودند: «همان طور که به شما گفتیم اینها می خواهند کاری کنند، اما موفق نمی شوند دلخوشی ما به آقای خامنه ای است.»
عرض کردم، بله آقا و بلند شدم رفتم یادداشت کردم و برگشتم. هفته ی سوم باز به همین مضامین درباره ی ی آینده مطلبی فرمودند، من نگاهی به چشم های آقا کردم، آقا فرمودند: چه باید کرد؟ شما تعجّب می کنی؟ اما دید ما این است، عرض کردم: بله آقا. چون سخنم به اینجا رسید آقایانی که در خدمت آقا بودند، خوشحال شدند و تبسّم کردند و مقام معظّم رهبری نگاهی به آیت الله بهاء الدینی کرد، ایشان هم به طور عادی گفته های حقیر را می شنید و سر مبارک در پیش داشت.(2)
پی نوشت ها :
1- سعی ما بر این است تا آنجا که در خاطره مانده عبارات آقا را خاطر نشان کنم.
2- سیری در آفاق (زندگینامه حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی، ص 365).
تألیف: موسسه فرهنگی قدر ولایت
منبع: موسسه فرهنگی قدر ولایت، چشمه نور، تهران: صاحب کوثر، چاپ سوم، 1388.